فیض کاشانی:مرحبا ای نسیم عنبر بوی خبری از دیار یار بگوی
❈۱❈
مرحبا ای نسیم عنبر بوی
خبری از دیار یار بگوی
صبر دیدیم در مقابل شوق
آتش و پنبه بود و سنگ و سبوی
❈۲❈
تشنهٔ وصل راست بیم هلاک
پیش از آن کاید آب رفته بجوی
هجر را هم نهایتی باید
یار با یار کی کند یکروی
❈۳❈
کرده طغرای بیوفائی ختم
برده از خیل بیوفایان گوی
در دل از آتش غمش صد داغ
بررخ از آب دیدهام صدجوی
❈۴❈
من سرا پای درد و او فارغ
بوده هرگز محبت از یکسوی
گر سرا پا ز غم شوم موئی
ندهم زو بعالمی یکموی
❈۵❈
فیض بگذر ز وادی وصلش
بنشین کنجی و زغم می موی
کامنت ها