فیض کاشانی:خوش آندم کز درم ای جان در آئی در این غمخانهٔ هجران در آئی
❈۱❈
خوش آندم کز درم ای جان در آئی
در این غمخانهٔ هجران در آئی
شب تاریک هجرانرا کنی روز
چه خورشیدای مه تابان در آئی
❈۲❈
ببالین غریبی دردمندی
دمی ای مایهٔ درمان در آئی
سر افتادهای برداری از خاک
کنی لطف از در احسان در آئی
❈۳❈
بپایت جان بر افشانم ز شادی
گرم در کلبهٔ احزان در آئی
کباب دل کشم پیش تو ای جان
گرم در سینهٔ بریان در آئی
❈۴❈
بچشمم در نیاید هر دو عالم
گرم در دیدهٔ گریان در آئی
ندانستم که دشوار است این کار
گمان کردم بمن آسان در آئی
❈۵❈
اگر جان در ره جانان کنی فیض
ببزم وصل جاویدان در آئی
کامنت ها