فیض کاشانی:هر آن دلرا که با یاریست خوئی ز گلذار حقیقت هست بوئی
❈۱❈
هر آن دلرا که با یاریست خوئی
ز گلذار حقیقت هست بوئی
ندارد او سر دنیا و عقبی
که دارد پای آمد شد بکوئی
❈۲❈
دلی کوشد اسیر زلف یاری
دو عالم را نمیگیرد بموئی
بود خاطر پریشان هر که او را
رسید از زلف عنبر بوی بوئی
❈۳❈
کسی کوشد ز راه عشق آگاه
نمیخواهد دگر راهی بسوئی
سری کو مست عشقی شد ز خود رست
بود آن می ز دریا یا بسوئی
❈۴❈
دل فیض از غم عشقی زند های
مگر روزی به پیوندد بهوئی
کامنت ها