گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

فیض کاشانی:من و هزار گدا همچو من بنزد تو هیچست گدا چه پادشهان زمن بنزد تو هیچست

❈۱❈
من و هزار گدا همچو من بنزد تو هیچست گدا چه پادشهان زمن بنزد تو هیچست
کجا رسند بحسن تو دلبران خطائی بتان چین و خطا و ختن بنزد تو هیچست
❈۲❈
ندیده روی تو ورنه به بت کجا نگرستی نکوترین بتی از برهمن بنزد تو هیچست
بهار عارض تو برد آبروی بهاران بهار و گلشن و طرف چمن بنزد تو هیچست
❈۳❈
ببوی زلف تو کی میرسد نسیم بهاری عبیر و عنبرو مشک ختن بنزد توهیچست
بنفشه چیست سمن کیست پیش زلف و رخ تو بنفشه وسمن ونسترن بنزد تو هیچست
❈۴❈
نبات و قند بدان لب کجا رسد بحلاوت نبات و قندو شکر من بمن بنزد توهیچست
کجا لطافت دندان تست عقد گهر را صفای گوهر و درّ عدن بنزد تو هیچست
❈۵❈
به پیش قد تومر سرو را چه قدر و چه رفعت قد صنوبر و سرو چمن بنزد تو هیچست
بگرید ار همه عمر از فراق روی تو عاشق نگوئیش که چه خواهی زمن بنزد تو هیچست
❈۶❈
هلاک گشت اگرعاشق از غم وهم اگر زیست هلاک گشتن چون زیستن بنزد تو هیچ است
خموش گردد اگر فیض ور غزل بسراید خموش گشتنش و دم زدن بنزد تو هیچ است

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۹۹

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

کسرا
2015-07-10T18:17:52
نمیدونم مقصود شاعر کی بوده برای این شعر... اما هرکی که بوده باید بعد از این شعر غرق غرور میشده چون واقعا طرف رو تا عرش بالا برده...