گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

فیض کاشانی:نفس برآید و مقصود بر نمی‌‏آید فغان که بخت من از خواب بر نمی‏‌آید

❈۱❈
نفس برآید و مقصود بر نمی‌‏آید فغان که بخت من از خواب بر نمی‏‌آید
کسی ز مهدی هادی نشان نمی‌‏بخشد به سوی ما ز خیالش خبر نمی‌‏آید
❈۲❈
به آب دیده شب و روز تربیت کردم نهال گلبن شوقش به بر نمی‌‏آید
در این خیال به سر شد زمان عمر و هنوز زمان محنت هجرش به سر نمی‌‏آید
❈۳❈
صبا به چشم من انداخت خاکی از کویش که آب زندگیم در نظر نمی‌‏آید
ز شست صدق گشادم هزار تیر دعا وزان میانه یکی کارگر نمی‏‌آید
❈۴❈
چه سعی‌‏ها که نمودیم فیض در ره او دریغ کار ز ما این قدر نمی‌‏آید

فایل صوتی شوق مهدی شمارهٔ ۶۱

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها