گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

فیض کاشانی:شوقت نه سرسریست که از سر به در شود مهرت نه عارضی است که جای دگر شود

❈۱❈
شوقت نه سرسریست که از سر به در شود مهرت نه عارضی است که جای دگر شود
شوق تو در ضمیرم و مهر تو در دلم نوعی نیامده است که با جان به در شود
❈۲❈
دردیست درد هجرت تو کاندر علاج آن هرچند سعی بیش نمائی بتر شود
اول منم که در غم هجر تو هر شبی دود دلم به گنبد افلاک پر شود
❈۳❈
جانی که بوی برد ز گلزار وصل تو او را چگونه بی‏گل رویت به سر شود
گوشی که شرح وصف کمال رخت شنید شاید که از حدیث لبت پرگهر شود
❈۴❈
چون کیمیای مهر تو با فیض همره است روزی امید هست که این خاک زر شود

فایل صوتی شوق مهدی شمارهٔ ۶۳

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها