فیض کاشانی:مژده ای دل که مسیحانفسی میآید که ز انفاس خوشش بوی کسی میآید
❈۱❈
مژده ای دل که مسیحانفسی میآید
که ز انفاس خوشش بوی کسی میآید
از غم هجر مکن ناله و فریاد که من
زدهام فالی و فریادرسی میآید
❈۲❈
کس ندانست که منزلگه آن دوست کجاست
این قدر هست که بانگ جرسی میآید
از ظهور برکاتش نه منم خرّم و بس
عیسی اینجا به امید نفسی میآید
❈۳❈
همه اعیان جهان چشم به راهش دارند
هر عزیزی ز پی ملتمسی میآید
فیض دارد سر آن کو به رهت جان بازد
هرکس اینجا به امید هوسی میآید
❈۴❈
دوست را گر سر پرسیدن بیمار غم است
گو بیا خوش که هنوزش نفسی میآید
کامنت ها