گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

فروغی بسطامی:صف مژگان تو بشکست چنان دل‌ها را که کسی نشکند این گونه صف اعدا را

❈۱❈
صف مژگان تو بشکست چنان دل‌ها را که کسی نشکند این گونه صف اعدا را
نیش خاری اگر از نخل تو خواهم خوردن کافرم ، کافر، اگر نوش کنم خرما را
❈۲❈
گر ستاند ز صبا گرد رهت را نرگس ای بسا نور دهد دیدهٔ نابینا را
بی‌بها جنس وفا ماند هزاران افسوس که ندانست کسی قیمت این کالا را
❈۳❈
حالیا گر قدح باده تو را هست بنوش که نخورده‌ست کس امروز غم فردا را
کسی از شمع در این جمع نپرسد آخر کز چه رو سوخته پروانهٔ بی‌پروا را
❈۴❈
عشق پیرانه سرم شیفتهٔ طفلی کرد که به یک غمزه زند راه دو صد دانا را
سیلی از گریهٔ من خاست ولی می‌ترسم که بلایی رسد آن سرو سهی بالا را
❈۵❈
به جز از اشک فروغی که ز چشم تو فتاد قطره دیدی که نیارد به نظر دریا را

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۱

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

م موسوی
2015-07-02T14:37:05
کیست تابازببیندقدآن رعنارا. وزنگاهش نفروشدهمه دنیارا
فردین
2012-09-10T09:39:00
دریا در پی همان قطره اشک تو است که می زند به ساحل آن تن بی پروا را
مهدی
2013-02-10T19:34:36
منظور فردین چیست؟
۲۱۴
2018-05-09T15:01:58
این همه "را" که میگفتیهیچ به راهی میگفتیمن که دایم سر زلف تو به دنبال مهر بودمیک "را" خدا را دعا میگفتی