فروغی بسطامی:هر جا سخنی از آن دهان رفت کیفیت باده از میان رفت
❈۱❈
هر جا سخنی از آن دهان رفت
کیفیت باده از میان رفت
خوش آن که به دور چشم ساقی
سر مست و خراب از این جهان رفت
❈۲❈
بی مغبچگان نمی‌توان زیست
وز دیر مغان نمی‌توان رفت
با جلوهٔ آن مه جهان تاب
آرایش ماه آسمان رفت
❈۳❈
بر دست نیامد آستینش
اما سر ما بر آستان رفت
تا ابرویش از کمین برآمد
بس دل که ز دست از آن کمان رفت
❈۴❈
من مینو و حور خود نخواهم
تن را چه کنم کنون که جان رفت
از دست تو ای جوان زیبا
هم پیر ز دست و هم جوان رفت
❈۵❈
من با تو به هر زمین نشستم
تا دیده به هم زدم زمان رفت
از کوی تو عاقبت فروغی
روزی دو برای امتحان رفت
کامنت ها