گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

فروغی بسطامی:اگر مردان نمی بردند امتحانش را نمی دانم که بر می‌داشت این بار گرانش را

❈۱❈
اگر مردان نمی بردند امتحانش را نمی دانم که بر می‌داشت این بار گرانش را
من بی‌چاره چون بوسم رکاب شه‌سواری را که نگرفته‌ست دست هیچ سلطانی عنانش را
❈۲❈
فلک کار مرا افکند با نامهربان ماهی که نتوان مهربان کردن دل نامهربانش را
مرا پیوسته در خون می‌کشد پیوسته ابرویی که نتواند کشیدن هیچ بازویی کمانش را
❈۳❈
کسی از درد پنهان آشکارا می‌کشد ما را که نتوان آشکارا ساختن راز نهانش را
مگو در کوی او شب تا سحر بهر چه می‌گردی که دل گم کرده ام آنجا و می‌جویم نشانش را
❈۴❈
هنوزم چشم امید است بر درگاه او اما بهر چشمی نمی‌بخشند خاک آستانش را
چو ممکن نیست بوسیدن دهان یار نوشین لب لبی را بوسه باید زد که می‌بوسد دهانش را
❈۵❈
چو نتوان در بر جانان میان بندگی بستن کسی را بنده باید شد که می‌بندد میانش را
گر آن ساقی که من دیدم بدیدی خضر فرخ پی به یک پیمانه دادی نقد عمر جاودانش را
❈۶❈
چنان از دست بیدادش دل تنگم به حرف آمد که ترسم بشنود سلطان عادل داستانش را
خدیو دادگستر ناصرالدین شاه دین پرور که حق بر دست او داده‌ست مفتاج جهانش را
❈۷❈
چو برخیزند شاهان جوان‌بخت از پی نازش جهان پیر گیرد دامن بخت جوانش را
فروغی چون به دل پنهان کنم زخم محبت را مگر مردم نمی‌بینند چشم خون‌فشانش را

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۱۵

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

محمد
2014-09-03T00:29:28
با سلام . با عنایت به معنای مصرع دوم بیت هفتم باید {بهر} به { به هر } بدل گردد