گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

فروغی بسطامی:مصوری که تو را چین زلف مشکین داد ز مشک زلف تو ما را سرشک خونین داد

❈۱❈
مصوری که تو را چین زلف مشکین داد ز مشک زلف تو ما را سرشک خونین داد
فدای خامهٔ صورت گری توان گشتن که زیب عارضت از خط عنبرآگین باد
❈۲❈
گره‌گشایی کارم کسی تواند کرد که تار زلف خم اندر تو را چین داد
من از دو زلف پراکندهٔ تو حیرانم که جمع دل شدگان را چگونه تسکین داد
❈۳❈
همان که سکهٔ شاهی به نام حسن تو زد صلای عشق تو بر عاشقان مسکین داد
ز تلخ کامی فرهاد کی خبر دارد کسی که بوسه دمادم به لعل شیرین داد
❈۴❈
مهی ز مهر می از شیشه ریخت در جامم که خوشهٔ عرقش گوش مال پروین داد
چنان حبیب خجل شد ز اشک رنگینم که در حضور رقیبم شراب رنگین داد
❈۵❈
کمر به کشتن من نازنین نگاری بست که خون بهای مرا از کف نگارین داد
ببین چه می‌کشم از دست پاسبان درش که می‌برم به در شاه ناصرالدین داد
❈۶❈
خدیو روی زمین آفتاب دولت و دین که کمترین خدمش حکم بر سلاطین داد
شکوه افسر و فر و سریر و زینت کاخ که تخت را قدمش صدهزار تمکین داد
❈۷❈
کدام اهل دل امشب دعای شه می‌کرد که جبرئیل امین را زبان آیین داد
شها برای فروغی همین سعادت بس که پیش تخت تو بختش لسان تحسین داد

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۱۵۵

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

سید محسن
2019-12-30T19:37:38
که زیب عارضت از خط عنبر آگین داد---درست است