گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

فروغی بسطامی:همان که چشم تو را طرز دل‌ربایی داد دل مرا به نگاه تو آشنایی داد

❈۱❈
همان که چشم تو را طرز دل‌ربایی داد دل مرا به نگاه تو آشنایی داد
پس از شکستن دل کام دادی‌ام آری به تن درست نباید که مومیایی داد
❈۲❈
به یاد شمع رخت آهی از دلم سر زد که در دل شب تاریک روشنایی داد
نهاد عمر من آن روز زد به کوتاهی که کام بوالهوسان زلفت از رسایی داد
❈۳❈
چه شاهدی تو که زاهد به یک کرشمهٔ تو متاع تقوی و کالای پارسایی داد
کجا به شاهی کونین سر فرود آرد کسی که عشق تواش منصب گدایی داد
❈۴❈
اگر نه با تو یک پرده‌اش فلک پرورد پس از برای چه گل بوی بی وفایی داد
چنان ز زلف تو مرغ دلم به دام افتاد که گر بمیرد نتوانمش رهایی داد
❈۵❈
سزای من که دمی خرم از وصال شدم هزار مرتبه عشق از غم جدایی داد
به صیدگاه محبت دل فروغی را غزال چشم تو ذوق غزل سرایی داد

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۱۵۶

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

فؤاد
2020-07-13T02:44:01
اگر نه با تو یک پرده‌اش فلک پروردمصرع به همین شکل اشکال وزنی دارد. احتمالاً باید چیزی شبیه این باشد:اگر نه با تو به یک پرده‌اش فلک پرورد