فروغی بسطامی:مهره توان برد، مار اگر بگذارد غنچه توان چید، خار اگر بگذارد
❈۱❈
مهره توان برد، مار اگر بگذارد
غنچه توان چید، خار اگر بگذارد
با همه حسرت خوشم به گوشهٔ چشمی
چشم بد روزگار اگر بگذارد
❈۲❈
کام توان یافتن ز نرگس مستش
یک نفسم هوشیار اگر بگذارد
سر خوشم از دور جام و گردش ساقی
گردش لیل و نهار اگر بگذارد
❈۳❈
فصل گل از باده توبه داده مرا شیخ
غیرت باد بهار اگر بگذارد
بوسه توان زد بر آن دهان شکرخند
گریهٔ بیاختیار اگر بگذارد
❈۴❈
پرده توانم کشید از آن رخ زیبا
کشمکش پردهدار اگر بگذارد
بر سر آنم که در کمند نیفتم
بازوی آن شهسوار اگر بگذارد
❈۵❈
وانگذارم به هیچ کس دل خود را
غمزه آن دل شکار اگر بگذارد
دست نیابد کسی به خاطر جمعم
زلف پریشان یار اگر بگذارد
❈۶❈
هیچ نگردم به گرد عشق فروغی
جلوهٔ حسن نگار اگر بگذارد
کامنت ها