گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

فروغی بسطامی:کسی پا به کوی وفا می‌گذارد که اول سری زیر پا می‌گذارد

❈۱❈
کسی پا به کوی وفا می‌گذارد که اول سری زیر پا می‌گذارد
لبی تشنه لب داردم چون سکندر که منت بر آب بقا می‌گذارد
❈۲❈
دلی باید از خویش بیگانه گردد که رو بر در آشنا می‌گذارد
سری کی شود قابل پای قاتل که از تیغ رو به قفا می‌گذارد
❈۳❈
کسی می‌زند چنگ بر تار مویش که سر بر سر این هوا می‌گذارد
کجا کام حاصل شود رهروی را که کام از پی مدعا می‌گذارد
❈۴❈
کجا می‌توان بست کار کسی را که اسباب کامش خدا می‌گذارد
دل آخر ز دست غمش می‌گریزد مرا در میان بلا می‌گذارد
❈۵❈
ز کویش به جای دگر می‌رود دل ولی هر چه دارد به جا می‌گذارد
دو تا کرده قد مرا نازنینی که بر چهرهٔ زلف دوتا می‌گذارد
❈۶❈
دعای مرا بی اثر خواست ماهی که تاثیر در هر دعا می‌گذارد
فتاده‌ست کارم به رعنا طبیبی که هر درد را بی‌دوا می‌گذارد
❈۷❈
سزد گر ببوسد لبت را فروغی که در بزم سلطان ثنا می‌گذارد
عدو بند غازی ملک ناصرالدین که گردون به حکمش قضا می‌گذارد

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۱۷۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

احسان
2019-10-11T14:19:55
با درود و آرزوی روزگاری خوشدر مصرع "که بر چهرهٔ زلف دوتا می‌گذارد"، به نظر میرسد نوشتن حمزه اشتباه است و به صورت "که بر چهره، زلفِ دوتا می‌گذارد" درست باشد (هم ازدیدگاه وزن ابیات پیشین و هم از تظر معنا).