فروغی بسطامی:کسی پا به کوی وفا میگذارد که اول سری زیر پا میگذارد
❈۱❈
کسی پا به کوی وفا میگذارد
که اول سری زیر پا میگذارد
لبی تشنه لب داردم چون سکندر
که منت بر آب بقا میگذارد
❈۲❈
دلی باید از خویش بیگانه گردد
که رو بر در آشنا میگذارد
سری کی شود قابل پای قاتل
که از تیغ رو به قفا میگذارد
❈۳❈
کسی میزند چنگ بر تار مویش
که سر بر سر این هوا میگذارد
کجا کام حاصل شود رهروی را
که کام از پی مدعا میگذارد
❈۴❈
کجا میتوان بست کار کسی را
که اسباب کامش خدا میگذارد
دل آخر ز دست غمش میگریزد
مرا در میان بلا میگذارد
❈۵❈
ز کویش به جای دگر میرود دل
ولی هر چه دارد به جا میگذارد
دو تا کرده قد مرا نازنینی
که بر چهرهٔ زلف دوتا میگذارد
❈۶❈
دعای مرا بی اثر خواست ماهی
که تاثیر در هر دعا میگذارد
فتادهست کارم به رعنا طبیبی
که هر درد را بیدوا میگذارد
❈۷❈
سزد گر ببوسد لبت را فروغی
که در بزم سلطان ثنا میگذارد
عدو بند غازی ملک ناصرالدین
که گردون به حکمش قضا میگذارد
کامنت ها