گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

فروغی بسطامی:نه حسرت وصالش از دل به در توان کرد نه صبر در فراقش زین بیشتر توان کرد

❈۱❈
نه حسرت وصالش از دل به در توان کرد نه صبر در فراقش زین بیشتر توان کرد
تا وقت باز گشتن چندی عزیز باشی یک چند از آن سر کو عزم سفر توان کرد
❈۲❈
گر بوسه‌ای توان زد یاقوت آن دو لب را یک عمر ازین تمنا خون در جگر توان کرد
گر کام جان توان یافت از روی و موی دلبر روزی به شب توان برد، شامی سحر توان کرد
❈۳❈
گر بر مراد بلبل آن شاخ گل بخندد دامان گلستان را از گریه‌تر توان کرد
گر دامن جوانان افتد به دست ما را پیرانه سر به عالم خود را سمر توان کرد
❈۴❈
هر جا که حسن معشوق سرگرم جلوه گردد جز عاشقی مپندار کار دگر توان کرد
در هر کمین که آن ترک تیر از کمان گشاید دل را هدف توان ساخت جان را سپر توان کرد
❈۵❈
کارم به جان رسیده‌ست از ناصبوری دل پنداشتم کز آن رو قطع نظر توان کرد
از من به کوی محبوب بی‌قدرتر کسی نیست کی در غم محبت صبر آن قدر توان کرد
❈۶❈
از کوی می فروشان جایی کجا توان رفت کانجا غم جهان را خاکی به سر توان کرد
گر سر زند ز مشرق آن آفتاب خوبی هر ذره را فروغی چندین قمر توان کرد

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۱۸۶

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها