گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

فروغی بسطامی:چشم مستش اگر از خواب گران برخیزد ای بسا فتنه که در دور زمان برخیزد

❈۱❈
چشم مستش اگر از خواب گران برخیزد ای بسا فتنه که در دور زمان برخیزد
از پی جلوه گر آن سرو روان برخیزد دل به عذر قدمش از سر جان برخیزد
❈۲❈
عجبی نیست که در صحبت آن تازه جوان پیر بنشیند و آن گاه جوان برخیزد
ضعفم از پای درانداخت خدایا مپسند که ز کویش تن بی تاب و توان برخیزد
❈۳❈
ترسم افزونی صیدی که در این صیدگه است نگذارد که خدنگش ز کمان برخیزد
خون به پیمانه کشی مغبچگان بنشینند کس نیارد ز در دیر مغان برخیزد
❈۴❈
با کمان خانهٔ ابرو گذر انداز به شهر کز دم تیر تو شهری به امان برخیزد
گر بدین پستهٔ خندان به چمن بنشینی غنچه از شاخ به صد آه و فغان برخیزد
❈۵❈
گر پس از مرگ قدم بر سر خاکم بنهی استخوانم ز لحد رقص‌کنان برخیزد
آخر ای سرو خرامنده، فروغی تا چند از سر راه تو حسرت نگران برخیزد

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۱۹۵

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

سید محسن
2020-01-02T18:01:19
کز دم تیغ تو شهری به امان بر خیزد----درست است