گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

فروغی بسطامی:خوش آن که نگاهش به سراپای تو باشد آیینه صفت محو تماشای تو باشد

❈۱❈
خوش آن که نگاهش به سراپای تو باشد آیینه صفت محو تماشای تو باشد
صاحب نظر آن است که در صورت معنی چشم از همه بربندد و بینای تو باشد
❈۲❈
آن سحر که چشم همه را بسته به یک بار سحری است که در نرگس شهلای تو باشد
آن نافه که بویش همه را خون به جگر کرد در چین سر زلف چلیپای تو باشد
❈۳❈
چون طرهٔ بی‌تاب تو آرام نگیرد هر دل که سراسیمهٔ سیمای تو باشد
در مستی آن باده خماری ندهد دست کز چشمهٔ لعل طرب افزای تو باشد
❈۴❈
صد صوفی صافی به یکی جرعه کند مست هر باده که در جام ز مینای تو باشد
خاک قدمش تاج سر تاجوران است مردی که سرش خاک کف پای تو باشد
❈۵❈
تو خود چه متاعی که به بازار محبت هر لحظه سری در سر سودای تو باشد
من روی ندیدم به همه کشور خوبی کاو خوب‌تر از طلعت زیبای تو باشد
❈۶❈
من بر سر آنم که گرفتار نباشم الا به بلایی که ز بالای تو باشد
پیدا بود از حال پریشان فروغی کاشفتهٔ گیسوی سمن‌سای تو باشد

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۲۰۰

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

کسرا
2016-07-05T13:32:55
اجرای ساز و آواز این شعر در برنامه ی شماره 261 یک شاخه گل با آواز استاد گلپا