گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

فروغی بسطامی:تا به دل خورده‌ام از عشق گلی خاری چند باز گردیده به رویم در گل‌زاری چند

❈۱❈
تا به دل خورده‌ام از عشق گلی خاری چند باز گردیده به رویم در گل‌زاری چند
دست همت به سر زلف بلندی زده‌ام که به هر تار وی افتاده گرفتاری چند
❈۲❈
تا مرا دیده بر آن نرگس بیمار افتاد هر سر مو شدم آمادهٔ آزاری چند
مست خواب سحر از بهر همین شد چشمش که به گوشش نرسد نالهٔ بیداری چند
❈۳❈
ای که هر گوشه مسیحا نفسی خستهٔ تست چند غفلت کنی از حالت بیماری چند
بهتر آن است که از درد تو بسپارم جان که به جان آمدم از رنج پرستاری چند
❈۴❈
پس چرا در طلبت کار من از کار گذشت گر نه هر عضو مرا با تو بود کاری چند
آه اگر بر سر سودای تو سودی نکنم زان که رسوا شده‌ام بر سر بازاری چند
❈۵❈
مست هشیار ندیده‌ست کسی جز چشمت خاصه وقتی که شود رهزن هشیاری چند
کس به سر منزل مقصود فروغی نرسد تا نیفتد ز پی قافله‌ساری چند

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۲۱۶

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

محمد علی
2016-05-04T12:37:03
در بیت اخر قافله سالاری چند با وزن بیت صحیح می باشد نه قافله سار!