فروغی بسطامی:عید آمد و مرغان ره گلزار گرفتند وز شاخه گل داد دل زار گرفتند
❈۱❈
عید آمد و مرغان ره گلزار گرفتند
وز شاخه گل داد دل زار گرفتند
از رنگ چمن پردهٔ بزاز دریدند
وز بوی سمن طاقت عطار گرفتند
❈۲❈
پیران کهن بر لب انهار نشستند
مستان جوان دامن کهسار گرفتند
زهاد ز کف رشتهٔ تسبیح فکندند
عباد ز سر دستهٔ دستار گرفتند
❈۳❈
یک قوم قدم از سر سجاده کشیدند
یک جمع سراغ از در خمار گرفتند
یک زمره به شوخی لب معشوق گزیدند
یک فرقه به شادی می گلنار گرفتند
❈۴❈
یک طایفه شکر ز لب دوست مزیدند
یک سلسله ساغر ز کف یار گرفتند
یک جرگه پِیِ چشم سیه مست فتادند
یک حلقه خم طرهٔ طرار گرفتند
❈۵❈
نوروز همایون شد و روز می گلگون
پیمانهکشان ساغر سرشار گرفتند
شیرین دهنی بوسه به من داد در این عید
کز شکر او قند به خروار گرفتند
❈۶❈
میران و وزیران و مشیران و دلیران
دربارگه شاه جهان بار گرفتند
در پای سریر ملک مملکت آرا
بر کف شعرا دفتر اشعار گرفتند
❈۷❈
خدام در دولت دارای گهربخش
بر سر طبق درهم و دینار گرفتند
ابنای جهان عیدی هر سالهٔ خود را
از شاه جوان بخت جهاندار گرفتند
❈۸❈
اسکندر جمشیدسیر ناصردین شاه
کز ابر کفش گوهر شه وار گرفتند
فرخنده شد از فر شهی عید فروغی
کز وی همه شاهان سبق کار گرفتند
کامنت ها