گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

فروغی بسطامی:کام من از آن کنج دهان هیچ ندادند جز رنجم از این گنج نهان هیچ ندادند

❈۱❈
کام من از آن کنج دهان هیچ ندادند جز رنجم از این گنج نهان هیچ ندادند
در وصف دهانش همه را ناطقه لال است اینجاست که تقریر زبان هیچ ندادند
❈۲❈
آتش زدگان ستم یار خموشند اینجاست که یارای فغان هیچ ندادند
باریک تر از موی شدند اهل دل اما آگاهی از آن موی میان هیچ ندادند
❈۳❈
از بوالهوسان مسالهٔ عشق مپرسید زیرا که در این مرحله جان هیچ ندادند
یک باره سبک‌بار شد از غصهٔ دوران آن را که به جز رطل گران هیچ ندادند
❈۴❈
آسایشی از مغبچگان هیچ ندیدم آسایشم از دیر مغان هیچ ندادند
رفتم به سراغ دل گم گشته به کویش زین یوسف گم گشته نشان هیچ ندادند
❈۵❈
چون شاد نباشم که دل غمزده‌ام را غیر از غم آن سرو روان هیچ ندادند
در مردن آن شمع برافروخته ما را الا نفس شعله‌فشان هیچ ندادند
❈۶❈
تیری به نشان دل ما هیچ نینداخت انصاف بدان سخت کمان هیچ ندادند
از خوان قضا قسمت ابنای جهان را بی همت دارای جهان هیچ ندادند
❈۷❈
بخشنده ملک ناصردین آن که به خصمش آسودگی از دور زمان هیچ ندادند
فریاد که ترکان ستم‌پیشه فروغی در کشتن عشاق امان هیچ ندادند

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۲۲۲

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها