فروغی بسطامی:گر نرخ بوسه را لب جانان به جان کند حاشا که مشتری سر مویی زیان کند
❈۱❈
گر نرخ بوسه را لب جانان به جان کند
حاشا که مشتری سر مویی زیان کند
چون از کرشمه دست به تیر و کمان کند
کاش استخوان سینه ما را نشان کند
❈۲❈
در دست هر کسی نفتد آستین بخت
الا سری که سجدهٔ آن آستان کند
گر عقل خواند از قد او خط ایمنی
اول علاج فتنهٔ آخر زمان کند
❈۳❈
گر عشقم آشکار شد، انکار من مکن
کاتش به پنبه کس نتواند نهان کند
من پیر سالخوردهام او طفل سالخورد
چندان مجال کو که مرا امتحان کند
❈۴❈
گاهی ز می خرابم و گاهی ز نی کباب
کو حالتی که فارغم از این و آن کند
تنگ شکر شود همه کام و دهان من
چون دل خیال آن بت شیرین دهان کند
❈۵❈
سیمرغ کوه قاف حقیقت کنون منم
کو عارفی که قول مرا ترجمان کند
باید رضا به حکم قضا بود و دم نزد
مرد خدا چسان گله از آسمان کند
❈۶❈
طوطی ز شرم نطق فروغی شود خموش
هر گه بیان از آن لب شکرفشان کند
کامنت ها