گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

فروغی بسطامی:کاشکی ساقی ز لعلش می به جام من کند چرخ مینا تا سحر گردش به کام من کند

❈۱❈
کاشکی ساقی ز لعلش می به جام من کند چرخ مینا تا سحر گردش به کام من کند
گر به جنت هم نشین با ابلهان باید شدن کاش دوزخ را خدا یک جا مقام من کند
❈۲❈
گرم‌تر از آتش حسرت بباید آتشی تا علاج سردی سودای خام من کند
تا نریزم دانه‌های اشک رنگین را به خاک طایر دولت کجا تمکین دام من کند
❈۳❈
پنجه‌ای در پنجهٔ شیر فلک خواهم زدن گر چنین آهو رمی را بخت رام من کند
آفتاب آید ز گردون بر سجود بام من گر چنین تابنده ماهی رو به یاد من کند
❈۴❈
با خیال روی و مویش غرق نور و ظلمتم کو نظربازی که سیر صبح و شام من کند
قامتی دیدم که می‌گوید گه برخاستن کو قیامت تا تماشای قیام من کند
❈۵❈
گر بدان درگاه عالی گام من خواهد رسید سیرگاهش را فلک در زیر گام من کند
گر غلام خویشتن خواند مرا سلطان عشق هر چه سلطان است از این منصب غلام من کند
❈۶❈
گر به درویشی برد نام مرا آن شاه حسن هر خطیبی خطبه در منبر به نام من کند
گوهر شهوار شد نظم گهربارم بلی شاه می‌باید که تحسین کلام من کند
❈۷❈
ناصرالدین شه که فرماید به شاه اختران لشکرت باید که تعظیم نظام من کند
دیگر از مشرق نمی‌تابد فروغی آفتاب گر نظر بر منظر ماه تمام من کند

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۲۳۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها