گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

فروغی بسطامی:دل دیوانهٔ من قابل زنجیر نبود ورنه کوتاهی از آن زلف گره گیر نبود

❈۱❈
دل دیوانهٔ من قابل زنجیر نبود ورنه کوتاهی از آن زلف گره گیر نبود
دوش با طره‌اش از تیرگی بخت مرا گله‌ای بود ولی قدرت تقریر نبود
❈۲❈
عشق می‌گفتم و می‌سوختم از آتش عشق که در این مساله‌ام فرصت تفسیر نبود
کی جهان سوختی از عشق جهان سوز اگر در جهان جلوهٔ آن حسن جهان گیر نبود
❈۳❈
بس که سرگرم به نظارهٔ قاتل بودم هیچ آگاهیم از ضربت شمشیر نبود
یارب این صید فکن کیست که نخجیرش را خون دل می‌شد و دل با خبر از تیر نبود
❈۴❈
نازم آن شست کمان‌کش که به جز پیکانش خواهشی در دل خون گشتهٔ نخجیر نبود
با غمش گر نکنم صبر، فروغی چه کنم که جز این قسمتم از عالم تقدیر نبود

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۲۵۱

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

علی
2013-01-29T22:45:18
سلامبه نطر میرسه به جایهیچ آگاهیم از ضربت شمشیر نبود،هیچ آگهی ام از ضربت شمشیر نبودصحیح تر باشه
جعفر عسکری
2018-07-31T09:34:31
سلام@علی آقااین مصرع کاملا درستهفقط باید این جور نوشته بشه:هیچ آگاهی ام از ...