گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

فروغی بسطامی:بگشا به تبسم لب شیرین شکربار کز تنگ دهانت به شکر تنگ شود کار

❈۱❈
بگشا به تبسم لب شیرین شکربار کز تنگ دهانت به شکر تنگ شود کار
یک قوم ز ابروی تو در گوشهٔ محراب یک طایفه از چشم تو در خانهٔ خمار
❈۲❈
از تابش رخسار تو یک شهر بر آذر وز نرگس بیمار تو یک قوم در آزار
آنجا که ز خطت اثری سجده برد مور و آنجا که ز زلفت خبری مهره نهد مار
❈۳❈
هم برده ز جعد تو صبا نافه به خرمن هم خورده ز لعل تو امل بادهٔ خروار
هم شربتی از لعل تو در دکهٔ قناد هم نکهتی از جعد تو در طبلهٔ عطار
❈۴❈
در چنبر گیسوی تو بس عنبر سارا در حقهٔ یاقوت تو بس لؤلؤ شهوار
یک جمع پراکندهٔ آن سنبل پیچان یک شهر جگر خستهٔ آن نرگس بیمار
❈۵❈
رازم همه افشا شد از آن عمرهٔ عمار عقلم همه سودا شد از آن طرهٔ طرار
معشوق نداند غم محرومی عاشق آزاد ندارد خبر از حال گرفتار

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۲۷۰

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

کمترین
2014-07-23T02:41:06
لل پارسی است که در عربی رفته و لعل شده است چم و معنای سرخ هم میدهد چنانچه آل هم در پارسی سرخ است .واژگان دیگر به چم و معنای سرخ یکی قرمز و دیگری سوهر یا سهر است .
merce
2014-07-22T09:35:43
گویا لؤ لؤ را ”لل“می نوشته اند
سید محسن
2020-01-05T19:50:13
از تابش رخسار تو یک شهر پر آذر---پیشنهاد میکنم---البته دلیل منهم اینست که وقتی میگوئیم (شهر بر آذر)یعنی شهر بر روی آتش---ولی وقتی پر آذر شد یعنی همه شهر زیر و رو در آتش است