گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

فروغی بسطامی:چو باد بر شکند چین زلف غالیه بارش قند ز هر شکنی صدهزار دل به کنارش

❈۱❈
چو باد بر شکند چین زلف غالیه بارش قند ز هر شکنی صدهزار دل به کنارش
چه عشوه‌ها که خریدم ز چشم عشوه فروشش چه باده‌ها که کشیدم ز لعل باده گسارش
❈۲❈
مرا به صیدگهی می‌کشد کمند محبت که خون شیر خورند آهوان شیر شکارش
اگر به داد جان ممکن است دیدن جانان ز پرده گو به در آید که جان کنم به نثارش
❈۳❈
چگونه سرو روانی به فکر خون من افتد که ریخت خون جهانی به خاک راه گذارش
دلی که می‌رود اندر قفای سلسله‌مویان نه می‌کشند به خونش نه می‌دهند قرارش
❈۴❈
کسی که سلسله می‌سازد از برای مجانین خبر هنوز ندارد ز موی سلسله دارش
کجا رواست که یک جا رود به دامن گل‌چین گلی که بلبل مسکین کشید زحمت خارش
❈۵❈
کنون وجود فروغی به هیچ کار نیاید که باز داشته سودای عشق از همه کارش

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۲۸۳

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

آرمان
2016-05-29T15:08:44
به نظرم مصراع اول بیت چهارم باید به این شکل باشه:اگه به «دادن» جان ممکن است دیدن جانان