گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

فروغی بسطامی:خوشا دلی که تو باشی نگار پرده‌نشینش به زیر پرده بری در نگارخانهٔ چینش

❈۱❈
خوشا دلی که تو باشی نگار پرده‌نشینش به زیر پرده بری در نگارخانهٔ چینش
گهی ز بوسهٔ شیرین شکر کنی به مذاقش گهی ز باده رنگین قدح دهی به یمینش
❈۲❈
کمین گشاده درآیی به هر دری به شکارش کمان کشیده نشینی ز هر طرف به کمینش
گشاده چهره بیا در حضور خازن جنت که بر کسی نگشاید در بهشت برینش
❈۳❈
مریض عشق تو را جان به لب رسیده و ترسم که بر رخ تو نیفتد نگاه بازپسینش
نظر ز چارهٔ بیمار خود مپوش خدا را کجا بریم دلی را که کرده‌ای تو چنینش
❈۴❈
فتاده‌ای که تو برداشتی ز خاک مذلت کجا زمانه تواند که افکند به زمینش
فسون من چه کند با حریف شعبده‌بازی که هیچ معجزه باطل نکرد سحر مبینش
❈۵❈
بدین امید که مرهم نهد به زخم درونم چه زخم ها که بخوردم ز حقهٔ نمکینش
سپند در ره آن شه‌سوار می‌زنم آتش که چشم بد نزند آتشی به خانهٔ زینش
❈۶❈
خدنگ عشق به هر قلب خسته‌ای که نشسته نهاد سنگ بنالد ز ناله‌های حزینش
کسی که سر کشد از حلقهٔ کمند محبت حواله کن به دم تیغ شاه ناصر دینش
❈۷❈
ستوده خسرو اعظم، جهان گشای معظم که باد تا به ابد ملک جم به زیر نگینش
فلک به چشم فروغی طلوع داده مهی را که آفتاب قسم می‌خورد به صبح جبینش

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۲۹۰

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

ندا
2017-05-08T18:42:38
چقدر این غزل فروغی بسطامی را دوست دارم:نظر ز چارهٔ بیمار خود مپوش خدا راکجا بریم دلی را که کرده‌ای تو چنینش؟