گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

فروغی بسطامی:دل سپردم به نگه کردن چشم سیهش ترسم آن مست سیه کار ندارد نگهش

❈۱❈
دل سپردم به نگه کردن چشم سیهش ترسم آن مست سیه کار ندارد نگهش
بخت اگر دست دهد دست من و دامن او چرخ اگر روی کند روی من و خاک رهش
❈۲❈
چشم امید بپوشان ز غبار خط او کز دویدن نرسیدیم به گرد سپهش
کس شبیهش نشناسیم اگر چه همه عمر روز ما شب شده از طره هم چون شبهش
❈۳❈
کاش در پرده شب و روز بپوشی رویت تا ننازد فلک سفله به خورشید و مهش
سرو گیرم که به بالای تو ماند لیکن کو به کف جام و به بر جامه و بر سر کلهش
❈۴❈
حاجت من ز زنخدان تو دایم این است که نجاتی ندهد یوسف دل را ز چهش
دل من خستهٔ مژگان سیه‌چشمان شد آه اگر چشم بپوشد ز حال سیهش
❈۵❈
عشق آن شمع چو پروانه فروغی را سوخت تا کند پاک ز آرایش چندین گنهش

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۲۹۷

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

سید محسن
2020-01-13T17:08:45
دل من خسته مژگان سیه چشمان شد----آه اگر چشم بپوشد ز خال سیهش---درست است---
جواد کردحیدری
2019-06-15T03:17:49
درود!گویا در بیت پنجم:کاش در پرده شب و روز بپوشی رویتتا ننازد فلک سفله به خورشید و مهشبا توجه به سیاق کلام به جای«بپوشی»(نپوشی-در وجه نفی ونهی) درست باشد و در بیت هشتم:دل من خستهٔ مژگان سیه‌چشمان شدآه اگر چشم بپوشد ز حال سیهشنیز به همان دلیل و نیز رفع اختلال وزنی،به جای«بپوشد» با صیغهٔ مفرد( بپوشند) در ساخت جمع درست است.سپاس!