گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

فروغی بسطامی:رنج بیهوده مکش، گه به حرم گاه به دیر گنج مقصود بجو از دل ویرانهٔ خویش

❈۱❈
رنج بیهوده مکش، گه به حرم گاه به دیر گنج مقصود بجو از دل ویرانهٔ خویش
از بلا مرد خدا هیچ ندارد پروا وز هوا شیر علم هیچ ندارد تشویش
❈۲❈
همه شاهان سپر افکندهٔ تیر فلکند مرد میدان قضا نیست کسی جز درویش
دل یک قوم به خون خفتهٔ آن چشم سیاه حال یک جمع پراکندهٔ آن زلف پریش
❈۳❈
چه کنم گر نخورم تیر بلا از چپ و راست که سر راه مرا عشق گرفت از پس و پیش
قوت من خون جگر بود ز یاقوت لبش هیچ کس در طلب نوش نخورد این همه نیش
❈۴❈
من و ترک خط آن ترک ختایی، هیهات که میسر نشود توبهٔ صوفی ز حشیش
عشق نزدیک سر زلف توام راه نداد تا نجستم ز کمند خرد دوراندیش
❈۵❈
باوجود تو دگر هیچ نباید ما را که هم آسایش رنجوری و هم مرهم ریش
مهر آن مهر فروغی نپذیرد نقصان نور خورشید فروزنده نگردد کم و بیش

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۳۰۲

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

م.
2020-06-21T07:50:06
لگر این شعر غزل است؟ چرا رعایت قافیه نشده؟ بین اول جا افتاده؟