گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

فروغی بسطامی:بس که بنشسته تا پر بر تنم پیکان عشق طایر پران شدم از ناوک پران عشق

❈۱❈
بس که بنشسته تا پر بر تنم پیکان عشق طایر پران شدم از ناوک پران عشق
نوح را کشتی شکست از لطمهٔ توفان عشق کس نیامد بر کنار از بحر بی‌پایان عشق
❈۲❈
نعرهٔ منصورت از هر مو به سر خواهد زدن گر نهی پای طلب در حلقهٔ مستان عشق
نشهٔ عشاق را هرگز نمی‌دانی که چیست تا ننوشی جرعه‌ای از بادهٔ رخشان عشق
❈۳❈
تودهٔ خاکسترت گوگرد احمر کی شود تا نسوزد پیکرت بر آتش سوزان عشق
گوشهٔ ابروی معشوقت نیاید در نظر تا نریزد خونت از شمشیر خون‌افشان عشق
❈۴❈
می‌خورد خون دل و از دیده می‌ریزد برون هر که را می‌سازد آن یاقوت لب مهمان عشق
فصل گل گر اشک گلگونت ز سر خواهد گذشت گل به سر خواهی زدن از گلبن بستان عشق
❈۵❈
گشته ویران خانه‌ام از سیل عشق خانه کن چشم آبادی مدار از خانمان ویران عشق
سر سرگردانی ما را نخواهی یافتن تا نگردد تارکت گوی خم چوگان عشق
❈۶❈
یا لبم را می‌رسانم بر لب میگون دوست یا سرم را می‌گذارم بر سر پیمان عشق
چون تو خورشیدی نتابیده‌ست در ایوان حسن ذره‌ای چون من نرقصیده‌ست در میدان عشق
❈۷❈
همت سلطان عشقم داد طبع شاعری شاعر سلطان شدم از دولت سلطان عشق
ناصرالدین شاه اعظم، کارفرمای ملوک آن که نافذتر بود فرمانش از فرمان عشق
❈۸❈
از طبیبان هم فروغی چارهٔ دردم نشد جان من بر لب رسید از درد بی درمان عشق

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۳۰۶

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

عبد الله
2013-01-02T09:27:39
مصراع بیت اول اینه:بس که بنشسته است تا پر بر تنم پیکان عشق