گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

فروغی بسطامی:خاک سر راهت شدم ای لعبت چالاک برخیز پی جلوه که برداریم از خاک

❈۱❈
خاک سر راهت شدم ای لعبت چالاک برخیز پی جلوه که برداریم از خاک
از عکس رخت دامن آفاق گلستان وز یاد لبت خاطر عشاق طربناک
❈۲❈
هم زخم ز شست تو شود مایهٔ مرهم هم زهر ز دست تو دهد نشئهٔ تریاک
با چشم تو آسوده‌ام از فتنهٔ ایام با خوی تو خوش فارغم از تندی افلاک
❈۳❈
جور است که در جام فشانند به جز می حیف است که بر خاک نشانند به جز تاک
در دیر مغان باده ننوشم به چه دانش وز مغبچگان دیده بپوشم به چه ادراک
❈۴❈
بر هر سر شاخی که زند برق محبت نه شاخ به جا ماند و نه خار و نه خاشاک
گوشم همه بر نالهٔ زار دل خویش است چون گوش جگرسوختگان بر اثر راک
❈۵❈
فریاد که از دست گریبان تو ما راست هم جامهٔ صدپاره، هم سینهٔ صد چاک
با این همه آبی که فروریختم از چشم خاک سر کویت نشد از چهرهٔ من پاک
❈۶❈
با بوس و کناری ز تو قانع نتوان شد می ریز به پیمانه که مردیم ز امساک
مشکل برود زنده ز کوی تو فروغی کایمن نتوان بودن از آن غمزهٔ بی‌باک

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۳۰۷

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها