گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

فروغی بسطامی:تا با تو آرمیده‌ام از خود رمیده‌ام منت خدای را که چه خوش آرمیده‌ام

❈۱❈
تا با تو آرمیده‌ام از خود رمیده‌ام منت خدای را که چه خوش آرمیده‌ام
روی تظلم من و خاک سرای تو دست تطاول تو و جیب دریده‌ام
❈۲❈
در اشک من به چشم حقارت نظر مکن کاین لعل را به خون جگر پروریده‌ام
زان پا نهاده‌ام به سر آهوی حرم کز تیر چشم مست تو در خون تپیده‌ام
❈۳❈
گو عالمی به مهر تو از من برند دل زیرا که من دل از همه عالم بریده‌ام
هر موی من شکسته شد از بار خستگی از بس به سنگلاخ محبت دویده‌ام
❈۴❈
آن بقاست زهر فنا در مذاق من تا شربت فراق بتان را چشیده‌ام
کیفیت شراب لبت را ز من مپرس کاین نشه را شنیده‌ام اما ندیده‌ام
❈۵❈
گر بر ندارم از سر زلف تو دست شوق عیبم مکن که تازه به دولت رسیده‌ام
آهی کشم به یاد بناگوش او ز دل هر نیمه شب که طالب صبح دمیده‌ام
❈۶❈
افتادم از زبان که به دادم رسید دوست رنجی کشیده‌ام که به گنجی رسیده‌ام
طفلی به تیر غمزه دلم را به خون کشید کز تیر وی کمان فلک را کشیده‌ام
❈۷❈
تا گوش من شنیده فروغی نوای عشق باور مکن که پند کسی را شنیده‌ام

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۳۱۵

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها