گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

فروغی بسطامی:عمر گذشت، وز رخش سیر نشد نظاره‌ام حسرت او نمی‌رود از دل پاره پاره‌ام

❈۱❈
عمر گذشت، وز رخش سیر نشد نظاره‌ام حسرت او نمی‌رود از دل پاره پاره‌ام
مردم و از دلم نرفت آرزوی جمال او وه که ز مرگ هم نشد در ره عشق چاره‌ام
❈۲❈
آن که به تیغ امتحان ریخت به خاک خون من کاش برای سوختن زنده کند دوباره‌ام
خاک رهی گزیده‌ام، تا چه بزاید آسمان جیب مهی گرفته‌ام، تا چه کند ستاره‌ام
❈۳❈
غنچهٔ نوش‌خند او سخت به یک تبسمم نرگس نیم مست او کشت به یک اشاره‌ام
آن که ندیده حسرتی در همه عمر خویشتن کی به شمار آورد حسرت بیشماره‌ام
❈۴❈
من که فروغی از فلک باج هنر گرفته‌ام بر سر کوی خواجه‌ای بندهٔ هیچ کاره‌ام

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۳۱۶

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

جواد
2019-09-26T22:58:35
در بیت پنجم به نظر میرسه به جای واژه "سخت" واژه "خست" مناسب تره. به معنی فرسودن و آزردن