گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

فروغی بسطامی:اگر گاهی بدان مه پاره یک نظاره می‌کردم گریبان فلک را تا به دامان پاره می‌کردم

❈۱❈
اگر گاهی بدان مه پاره یک نظاره می‌کردم گریبان فلک را تا به دامان پاره می‌کردم
گر آن خورشید خرگاهی ندیم بزم من می‌شد بزرگی زین شرف بر ثابت و سیاره می‌کردم
❈۲❈
ندانستم که دور چرخش از من دور می‌سازد و گر نه چارهٔ چشم بد استاره می‌کردم
کس گر می‌شنید از من فسون و مکر گردون را بسی افسانه زین افسون گر مکاره می‌کردم
❈۳❈
اگر می‌شد نصیب من سر کوی حبیب من به صد خواری رقیب سفله را آواره می‌کردم
نمی‌دیدم طبیبی غیر آن عیسی نفس، ورنه علاج درد بی درمان خود صد باره، می‌کردم
❈۴❈
شبی بر گردن مار غیرت حلقه‌ها می‌زد که زلفش را شبیه عقرب جراره می‌کردم
فرو می‌ریخت خون دیده بر رخسار من وقتی که در خاطر خیال آن پری رخساره می‌کردم
❈۵❈
کنار مزرع سبز فلک یکباره تر می‌شد اگر در گریه شب ها دیده را فواره می‌کردم
اسیر کودکی کردند چون من پهلوانی را که رستم را کمان کودک گهواره می‌کردم
کنون در کار خود بی چاره گردیدم، خوشا روزی
که من هم درد هر بیچاره‌ای را چاره می‌کردم
❈۶❈
بپرس از من کرامت های پیر می‌پرستان را که در می‌خانه عمری کار هر میخواره می‌کردم
فروغی من ثنای شاه را تنها نمی‌گفتم دعا هم بر دوام دولتش همواره می‌کردم
❈۷❈
خدیو معدلت‌جو ناصرالدین شاه خوش طینت که تقسیم سر خصمش به سنگ خاره می‌کردم

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۳۳۱

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

سید محسن
2020-01-14T01:24:12
که رستم را گمان کودک ِگهواره می کردم ------درست است