گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

فروغی بسطامی:دیری است که دیوانه آن چشم کبودم سرمستم از این بادهٔ دیرینه که بودم

❈۱❈
دیری است که دیوانه آن چشم کبودم سرمستم از این بادهٔ دیرینه که بودم
از روی فروزندهٔ او پرده فکندم از کار فروبستهٔ دل عقده گشودم
❈۲❈
بینایی من در رخش از گریه فزون شد چندانکه مرا کاست، غم عشق فزودم
وقتی در دل را به رخم باز نمودند کز دیر و حرم رو به در دوست نمودم
❈۳❈
تا بر سر بازار غمش پای نهادم نی هم است و نه اندیشهٔ سودم
برهانده مرا عشق هم از دین و هم از کفر آسوده ز آیین مسلمان و یهودم
❈۴❈
ای کاش که بر دامن ناز تو نشنید آن روز که بر باد رود خاک وجودم
صف های ملائک همه در عالم رشکند تا شد خم ابروی تو محراب سجودم
❈۵❈
فارغ شدم از فکر پراکنده فروغی تا رنگ ز آیینهٔ دل پاک زدودم

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۳۳۶

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

ریحان.
2013-06-22T19:39:35
درمصرع زیر در نسخه ی تاریخ ما "نشنید" نوشته شده به گمانم "نشیند" درست باشد.ای کاش که بر دامنِ نازِ تو نشیند
سید محسن
2020-01-14T01:47:01
؟؟؟؟؟؟؟ است و نه اندیشه سودم---