گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

فروغی بسطامی:عشق بگسست چنان سلسله تدبیرم که سر زلف زره ساز تو شد زنجیرم

❈۱❈
عشق بگسست چنان سلسله تدبیرم که سر زلف زره ساز تو شد زنجیرم
خنده زد لعل تو بر گریهٔ شورانگیزم طعنه زد جزع تو بر نالهٔ بی‌تاثیرم
❈۲❈
روزگاری است که پیوسته بدان ابرویم دیرگاهی است که سر داده بدین شمشیرم
عشق برخاست که من آتش عالم سوزم حسن بنشست که من فتنهٔ عالم گیرم
❈۳❈
یک سر موی من از دوست نبینی خالی هر کجا خامهٔ نقاش کشد تصویرم
دست من دامن ساقی زدم از بخت جوان تا نگویند که در باده‌کشی بی‌پیرم
❈۴❈
خم زنار من آن زلف چلیپا نشود تا که هفتاد و دو ملت نکند تکفیرم
به خرابی خوشم امروز که فردا ز کرم همت پیر خرابات کند تعمیرم
❈۵❈
آه اگر خواجهٔ من بنده‌نوازی نکند که ز سر تابه قدم صاحب صد تقصیرم
بخت برگشته به امداد من از جا برخاست که ز مژگان تو آمادهٔ چندین تیرم
❈۶❈
آهوی چشم کمان دار تو نخجیرم ساخت من که شیران جهانند کمین نخجیرم
گر فروغی ز دهان قند ببارم نه عجب که به یاد شکرش طوطی خوش تقریرم

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۳۴۶

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها