گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

فروغی بسطامی:نه به دیر همدمم شد، نه به کعبه هم نشینم عجبی نباشد از من که بری ز کفر و دینم

❈۱❈
نه به دیر همدمم شد، نه به کعبه هم نشینم عجبی نباشد از من که بری ز کفر و دینم
تو و کوچهٔ سلامت، من و جادهٔ ملامت که به عالم مشیت تو چنان و من چنینم
❈۲❈
نه تو من شوی، نه من تو، به همین همیشه شادم که به کارگاه هستی تو همان و من همینم
ز سجود خاک پایش به سرم چه‌ها نیامد قلم قضا ندانم چه نوشته بر جبینم
❈۳❈
چه کنم اگر نگردم پی صاحبان خرمن که فقیر خانه بر دوش و گدای خوشه‌چینم
رخ دوست را ندیدم دم رفتن، ای دریغا که به روی او نیفتاد نگاه واپسینم
❈۴❈
به چه رو بر آستانش پی سجده سرگذارم که هزار بت نهان است به زیر آستینم
چه به غصه دل نهادم، چه توقعم ز شادی چو به زهر خو گرفتم چه طمع ز انگبینم
❈۵❈
تو و زلف مشک بارت من و چشم اشک بارم تو و لعل آبدارت من و کام آتشینم
کسی از سخن شناسان به لب گهرفشانت نشنید گفته من که نگفت آفرینم
❈۶❈
من و دیده برگرفتن به کدام دل فروغی که میسرم نگردد که فروغ او نبینم

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۳۷۳

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

فریبا کاظمیان
2012-11-11T21:21:19
بیت هشتم: *چو به غصه..
فریبا کاظمیان
2012-11-11T21:20:41
بیت هشتم *چو به غصه...
سید محسن
2020-01-16T02:05:55
رخ دوست را ندیدم ، دم رفتن ای دریغابا این خوانش مصرع عالی تر میشود و این سرعت در خواندن سراسیمه گی شاعر را بهتر می نمایاند