گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

فروغی بسطامی:تا کفر سر زلفت زد راه دل و دینم جز عشق تو هر کیشی کفر است در آیینم

❈۱❈
تا کفر سر زلفت زد راه دل و دینم جز عشق تو هر کیشی کفر است در آیینم
هر صبح ز روی تو هم خانهٔ خورشیدم هر شام ز اشک خود همسایهٔ پروینم
❈۲❈
تو چشمهٔ خورشیدی من ذرهٔ محتاجم تو خواجهٔ مستغنی، من بنده مسکینم
تا خط تو را دیدم، دادی رقم خونم تا مهر تو ورزیدم، بستی کمر کینم
❈۳❈
هم سلسله بر گردن زان کاکل پیچانم هم غالیه در دامن زان سنبل پرچینم
هم سر دهانش را می‌جویم و می‌یابم هم عکس جمالش را می‌خواهم و می‌بینم
❈۴❈
هم بادهٔ عشقش را می‌گیرم و می‌نوشم هم دانهٔ مهرش را می‌کارم و می‌چینم
از قامت موزونش در سایهٔ شمشادم وز عارض گلگونش در دامن نسرینم
❈۵❈
گر بر سر خاک من بنشینی و برخیزی تا محشر از این شادی برخیزم و بنشینم
تا وصف لبت گفتم درهای دری سفتم الحق که در این معنی مستوجب تحسینم
❈۶❈
تا ماه فروغی رخ از کلبه من برتافت از آه سحر هر شب شمعی است به بالینم

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۳۷۷

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها