گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

فروغی بسطامی:امشب نگه افتاد بر آن غیرت ماهم یارب که نماند به رخش عکس نگاهم

❈۱❈
امشب نگه افتاد بر آن غیرت ماهم یارب که نماند به رخش عکس نگاهم
سنگین دل او نرم شد از قطرهٔ اشکم بازار وفا گرم شد از شعلهٔ آهم
❈۲❈
در عین مذلت سگ او همدم من شد بر خاک در دوست ببین عزت و جاهم
گفتم سر راهت نرسیدم به امیدی گفتا که بکش پای امید از سر راهم
❈۳❈
موی سیهم گشت سپید از غم رویش در حلقهٔ مویش به همان روز سیاهم
در روز وصالش چه گنه سر زده از من کآمد شب هجران به مکافات گناهم
❈۴❈
الا رخ زردی که به خون مژه سرخ است در دعوی عشق تو کسی نیست گواهم
گر صورت حال من دلخسته بدانی خون گریه کند چشم تو بر حال تباهم
❈۵❈
گفتی دهنم کام کسی هیچ نداده‌ست من هم ز دهان تو به جز هیچ نخواهم
مژگان من از اشک برانگیخت سپاهی چشم تو به خشم آمد و بگریخت سپاهم
❈۶❈
خون می‌خورد از حسرت من یوسف کنعان تا کنج زنخدان تو انداخت به چاهم
به گرفت فروغم همه آفاق فروغی زیرا که ثناگوی در دولت شاهم
❈۷❈
فرماندهٔ خورشید فلک، ناصردین شاه کز خاک درش صاحب دیهیم و کلاهم
تا سایهٔ خود کرد خداوند جهانش در سایهٔ پایندهٔ او داد پناهم

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۳۷۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها