گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

فروغی بسطامی:آن که نهاده در دلم حسرت یک نظاره را بر لب من کجا نهد لعل شراب‌خواره را

❈۱❈
آن که نهاده در دلم حسرت یک نظاره را بر لب من کجا نهد لعل شراب‌خواره را
رشتهٔ عمر پاره شد بس که ز دست جور او دوخته‌ام به یکدگر سینهٔ پاره پاره را
❈۲❈
کشتهٔ عشق را لبش داده حیات تازه‌ای ورنه کسی نیافتی زندگی دوباره را
با همه بی‌ترحمی باز به رحمت آمدی لختی اگر شمردمی زحمت بی شماره را
❈۳❈
ز آه شررفشان من نرم نمی‌شود دلش آتش من نمی‌کند چارهٔ سنگ خاره را
تا ننهی وجود خود بر سر کار بندگی خواجه ما نمی‌خرد بندهٔ هیچ‌کاره را
❈۴❈
خنجر خون‌فشان بکش، آنگه استخاره کن از پی قتل من ببین خوبی استخاره را
چند ز دود آه خود، شب همه شب، فروغیا تیره کنم رخ فلک، خیر کنم ستاره را

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۳۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

محمد مهدی فتح اللهی
2022-12-13T19:01:02.6185511
احسنت