گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

فروغی بسطامی:خواست تا زلف پریشان تو بی‌سامانیم جمع شد از هر طرف اسباب سرگردانیم

❈۱❈
خواست تا زلف پریشان تو بی‌سامانیم جمع شد از هر طرف اسباب سرگردانیم
بس که مشتاقم به دیدار تو از نیرنگ عشق نامه می‌کردم گر از روی وفا می‌خوانیم
❈۲❈
غیر غم حاصل ندیدم ز آشنایی‌های تو وین غم دیگر که از بیگانگان می‌دانیم
من که شیر بیشه را صیدم گهی دشوار بود سخت برد آهوی چشمت دل به صد آسانیم
❈۳❈
حیرتم هر دم فزون تر می‌شود در عاشقی تا رخ خوب تو شد سرمایهٔ حیرانیم
تا ز خنجر تنگنای سینه‌ام بشکافتی صد در رحمت گشودی بر دل زندانیم
❈۴❈
تا دل از چاه زنخدان تو در زندان فتاد مو به موی آگه ز خاک یوسف کنعانیم
ناله‌ام گر بشنود صیاد در کنج قفس فرق نتواند نمود از طایر بستانیم
❈۵❈
راز من از پرده آخر شد فروغی آشکار تا سرو کاری است با آن غمزهٔ پنهانیم

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۳۸۹

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

سید محسن
2020-01-16T14:14:51
مو به مو آگه ز چاه یوسف کنعانیم--- با معنی تر است
سید محسن
2020-01-16T14:22:19
من که شیر بیشه ام صیدم گهی دشوار بودبا تردید پیشنهاد میشود
یعقوب زارع ندیکی
2020-05-08T18:30:25
سید محسن عزیزجسارتا احساس می‌کنم همین ضبط، خیلی درست‌ترهمن که شیر بیشه را صیدم‌گهی دشوار بودیعنی من که برای شیر بیشه هم گاهی صید کردنم دشوار بود.