گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

فروغی بسطامی:لبش را هر چه بوسیدم، فزون‌تر شد هوای من ندارد انتهایی خواهش بی منتهای من

❈۱❈
لبش را هر چه بوسیدم، فزون‌تر شد هوای من ندارد انتهایی خواهش بی منتهای من
چرا بالاتر از واعظ نباشم بر لب کوثر که در می‌خانه دایم صدر مجلس بود جای من
❈۲❈
خطای بنده باید تا عطای خواجه بنماید نمایان شد عطای او ز طومار خطای من
شبی کز شور مستی گریهٔ مستانه سر کردم سحر از در درآمد شاهد شیرین ادای من
❈۳❈
سکندروار در ظلمت بسی لب تشنه گردیدم که جام باده شد سرچشمهٔ آب بقای من
به صد تعجیل بستان از کفش پیمانهٔ می را که در پیمان خود سست است یار بی‌وفای من
❈۴❈
به میدان محبت خون بهایش از که بستانم که پامال سواران شد دل بی‌دست و پای من
دوای عاشق دلخسته را معشوق می‌داند کسی تا درد نشناسد نمی‌داند دوای من
❈۵❈
خدا را زاهدا بر چین بساط خودنمایی را که خود رایی ندارد ره به بازار خدای من
ز خود بیگانه شو گر با تو خواهی آشنا گردد که من از خود شدم بیگانه تا شد آشنای من
❈۶❈
رساند آخر به دست من سر زلف رسایش را چه منت‌ها که دارد بر سرم بخت رسای من
سزد گر تیغ ابرویش گشاید کشور دلها که هم شکل است با تیغ شه کشورگشای من
❈۷❈
ابوالفتح مظفر ناصرالدین شاه دین پرور که اعدایش به خون خفتند از تیر دعای من
فروغی مستی من کم نشد از دولت ساقی که بر عمرش بیفزاید خدای من برای من

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۴۱۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها