فروغی بسطامی:تا سر نرفته بر سر مهر و وفای تو حلق من است و حلقهٔ زلف دوتای تو
❈۱❈
تا سر نرفته بر سر مهر و وفای تو
حلق من است و حلقهٔ زلف دوتای تو
گر من میان اهل محبت نبودمی
کس را نبود طاقت جور و جفای تو
❈۲❈
دامن کشان گذر ننمودی به خاک من
تا جان نازنین ننمودم فدای تو
گر سایه به سرم فکند شاه باز بخت
دوری نمیکند سرم از خاک پای تو
❈۳❈
دانی که در شریعت ما کیست کشتنی
بیگانهای که هیچ نگشت آشنای تو
تو خود چه گلشنی که هوای خوش بهشت
بیرون نمیبرد ز سر ما هوای تو
❈۴❈
زاهد به یاد کوثر و صوفی به فکر می
ما و تصور لب مستی فزای تو
آگاهیش ز راحت عشاق خسته نیست
هر کاو نشد نشانهٔ تیر بلای تو
❈۵❈
برگشته بخت آن که به خونش نیفکند
مژگان چشم ساحر مردم ربای تو
یارب چه مظهری که فروغی ز هر طرف
بگشاده چشم جان به امید لقای تو
کامنت ها