گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

فروغی بسطامی:آهی که رخنه کردم از وی به سنگ خاره عاجز شد از دل دوست یارب دگر چه چاره

❈۱❈
آهی که رخنه کردم از وی به سنگ خاره عاجز شد از دل دوست یارب دگر چه چاره
بیداریَم چه دانی، ای خفته‌، ای که شب‌ها ننشسته‌ای به حسرت، نشمرده‌ای ستاره
❈۲❈
جانان اگر نشیند یک بار در کنارم یک باره می‌توانم کردن ز جان کناره
گفتم به شحنه نالم از چشم او ولیکن پروا ز کس ندارد مست شراب خواره
❈۳❈
ای تاب داده گیسو حالی است بر دل من از تاب بی حسابت وز پیچ بی شماره
آشفتگان عشقت گیرم که جمع گردند جمع از کجا توان کرد دلهای پاره پاره
❈۴❈
ای شه سوار چالاک احوال ما چه دانی کز حالت پیاده غافل بود سواره
با این سپاه مژگان از خانه گر درآیی تسخیر می‌توان کرد شهری به یک اشاره
❈۵❈
از لعل و چشمت آخر دیدی که شد فروغی ممنون به یک تبسم، قانع به یک نظاره

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۴۴۰

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

هیچ
2022-11-13T22:51:59.9360323
افسوس و صد افسوس که چنین شعر زیبایی مورد استقبال هیچ‌یک از اهالی یا دوست‌داران موسیقی و ادبیات قرار نگرفت...