گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

فروغی بسطامی:تو شکر لب که با خسرو بسی شیرین سخن داری کجا آگاهی از شوریده حال کوه کن داری

❈۱❈
تو شکر لب که با خسرو بسی شیرین سخن داری کجا آگاهی از شوریده حال کوه کن داری
مرا از انجمن در گوشهٔ خلوت نشانیدی ولی با مدعی خوش خلوتی در انجمن داری
❈۲❈
من آن شهرم که سیلاب محبت ساخت ویرانم تو آن گنجی که در ویرانهٔ دلها وطن داری
نخواهی بر سر خاک من آمد روز محشر هم که از هر سو هزاران کشتهٔ خونین کفن داری
❈۳❈
گرفتار کمندت تازه گردیدم به امیدی که لطف بی نهایت با اسیران کهن داری
اگر از پرده رازم آشکارا شد چه غم دارم که پنهان از همه عالم نگاهی سوی من داری
❈۴❈
هم از موی تو پا بستم هم از بوی تو سر مستم که سنبل در سمن داری و گل در پیرهن داری
تو هم یوسف کنی در چاه و هم از چه کشی بیرون که هم چاه ذقن داری و هم مشکین رسن داری
❈۵❈
کمان داری ندیدم در کمین گاه نظر چون تو که دلها را نشان غمزهٔ ناوک فکن داری
سزد گر قدر قیمت بشکنی عنبر فروشان را که خط عنبرین و طره عنبر شکن داری
❈۶❈
نجات از تلخ کامی می‌توان دادن فروغی را که هم شکر فشان یاقوت و هم شیرین دهن داری

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۴۷۳

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها