گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

فروغی بسطامی:چنین نگار ندیدم به هیچ ایوانی چنین بهار نیاید به هیچ بستانی

❈۱❈
چنین نگار ندیدم به هیچ ایوانی چنین بهار نیاید به هیچ بستانی
شکست و بست، دل و دست شه سواران را چنین سوار نیاید به هیچ میدانی
❈۲❈
هنوز بر سر من زین شراب مستی‌هاست چنین قدح نکشیدم به هیچ دورانی
متاع مهر و وفا را نمی‌خرند به هیچ چنین متاع ندیدم به هیچ دکانی
❈۳❈
دل شکستهٔ ما را نمی‌توان بستن مگر به تار سر زلف عنبرافشانی
چگونه جمع کنم این دل پریشان را گرم مدد نکند طرهٔ پریشانی
❈۴❈
کنون به چارهٔ رنجور خویش کوشش کن نه آن زمان که بکوشی و چاره نتوانی
به ابروان ز تکبر هزار چنین زده‌ای مگر که حاجب قصر جلال خاقانی
❈۵❈
ستوده ناصردین شه نصیر دولت و دین که چشم چرخ شبیهش ندیده سلطانی
قدر ورای هوایش نخوانده طوماری قضا خلاف رضایش نداده فرمانی
❈۶❈
فروغی از نظر پادشاه روی زمین بر آسمان سخن آفتاب تابانی

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۴۸۹

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

سید محسن
2020-01-18T16:31:26
به ابروان به تکبر هزار چین زده ائی ----درست است