گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

فروغی بسطامی:دوشینه خود شنیدم یک نکته از دهانی اما نمی‌توان گفت با هیچ نکته‌دانی

❈۱❈
دوشینه خود شنیدم یک نکته از دهانی اما نمی‌توان گفت با هیچ نکته‌دانی
اسرار عشقم آخر افتاد بر زبانها از بس که وصف او را گفتم به هر زبانی
❈۲❈
هر شامگه به یادش خفتم به لاله‌زاری هر صبح دم به بویش رفتم به بوستانی
تخم وفای او را کشتم به هر زمینی خار جفای او را خوردم به هر زمانی
❈۳❈
در گردنم فکنده‌ست گیسوی او کمندی بر کشتنم کشیده‌ست ابروی او کمانی
پیکان عشق جانان تا پر نشسته برجان هرگز چنین خدنگی ننشسته بر نشانی
❈۴❈
در عالم جوانی کاری نیامد از من دستی زدم به پیری در دامن جوانی
در وادی محبت حال دلم چه پرسی کردی فتاده دیدم دنبال کاروانی
❈۵❈
ای آن که زیر تیغش امید رحم داری ترسم نکرده باشی رحمی به خسته جانی
بر بسته سحر چشمش دست قوی دلان را زور این چنین که دیده‌ست آنگه ز ناتوانی
❈۶❈
گر با پری نداری نسبت چرا همیشه در خاطرم مقیمی وز دیده‌ام نهانی
صفهای دلبران را بر یکدگر شکستی گویا کمین غلامی از خسرو جهانی
❈۷❈
شاه سریر تمکین بخشنده ناصرالدین کز دست او نمانده‌ست گوهر به هیچ کانی
یزدان به من فروغی هر لحظه صد لسان داد تا مدح سایه‌اش را گویم به هر لسانی

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۴۹۱

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

اردل
2015-05-06T19:18:17
کُردی فتاده دیدم یا گردی فتاده دیدم؟
سید محسن
2020-01-18T16:38:01
با عرض ادب خدمت اردلدر وادی محبت حال دلم چو پرسی----گَردیفتاده بینی دنبال کاروانی------درست است