گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

فروغی بسطامی:گر جلوه‌گر به عرصهٔ محشر گذرکنی هر گوشه محشر دگری جلوه‌گر کنی

❈۱❈
گر جلوه‌گر به عرصهٔ محشر گذرکنی هر گوشه محشر دگری جلوه‌گر کنی
کاش آن‌قدر به خواب رود چشم روزگار تا یک نظر به مردم صاحب نظر کنی
❈۲❈
جان در بهای بوسهٔ شیرین توان گرفت گیرم درین معامله قدری ضرر کنی
تا کی به بزم غیر می لاله گون کشی تا چند خون ز رشک مرا در جگر کنی
❈۳❈
گفتم به روی خوب تو خواهم نظر کنم گفتا که باید از همه قطع نظر کنی
غیر از وصال نیست خیال دگر مرا ترسم خدا نکرده خیال دگر کنی
❈۴❈
شبها بباید از مژه خون در کنار کرد تا در کنار دوست شبی را سحر کنی
هرگز کسی به دشمن خونخوار خود نکرد با دوست هر ستم که تو بیداد گر کنی
❈۵❈
هر چند تو به قتل فروغی مخیری باید ز انتقام شهنشه حذر کنی
جم دستگاه فتحعلی شاه تاجدار باید که سجده بر در او هر سحر کنی

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۴۹۹

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها