فروغی بسطامی:اندوه تو شد وارد کاشانهام امشب مهمان عزیز آمده در خانهام امشب
❈۱❈
اندوه تو شد وارد کاشانهام امشب
مهمان عزیز آمده در خانهام امشب
صد شکر خدا را که نشستهست به شادی
گنج غمت اندر دل ویرانهام امشب
❈۲❈
من از نگه شمع رخت دیده نورزم
تا پاک نسوزد پر پروانهام امشب
بگشا لب افسونگرت ای شوخ پری چهر
تا شیخ بداند ز چه افسانهام امشب
❈۳❈
ترسم که سر کوی تو را سیل بگیرد
ای بیخبر از گریه مستانهام امشب
یک جرعهٔ آن مست کند هر دو جهان را
چیزی که لبت ریخت به پیمانهام امشب
❈۴❈
شاید که شکارم شود آن مرغ بهشتی
گاهی شکن دام و گهی دانهام امشب
تا بر سر من بگذرد آن یار قدیمی
خاک قدم محرم و بیگانهام امشب
❈۵❈
امید که بر خیل غمش دست بیاید
آه سحر و طاقت هر دانهام امشب
از من بگریزید که میخوردهام امشب
با من منشینید که دیوانهام امشب
❈۶❈
بی حاصلم از عمر گرانمایه فروغی
گر جان نرود در پی جانانهام امشب
کامنت ها