فروغی بسطامی:آن که لبش مایهٔ حلاوت قند است کاش بگوید که نرخ بوسه به چند است
❈۱❈
آن که لبش مایهٔ حلاوت قند است
کاش بگوید که نرخ بوسه به چند است
دوش اسیر کسی شدم که ندانم
ترک سمرقند یا سوار خجند است
❈۲❈
از پی جولان چو بر سمند نشیند
چشمهٔ خورشید بر فراز سمند است
گر شب وصلش کشد به روز قیامت
دیده هنوز از شمایلش گله مند است
❈۳❈
پیکر زیبا به زیر جامهٔ دیبا
آتش سوزنده در میان پرند است
عشق تو تا حلقهای کشید به گوشم
گوش مرا کی سر شنیدن پند است
❈۴❈
گر به فراق تو زندهام عجبی نیست
تیغ نبرد سری که پیش تو بند است
خال به رخسارهٔ نکوی تو میگفت
چارهٔ چشم بد زمانه سپند است
❈۵❈
تا سر زلف تو شد پسند فروغی
شعر بلندش همیشه شاهپسند است
خسرو گردنفراز ناصردین شاه
آن که سپهرش اسیر خم کمند است
❈۶❈
شعرم از آن رو بلند شد که شهنشاه
صاحب نظم بدیع و طبع بلند است
کامنت ها