گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

فروغی بسطامی:تا دیدن آن ماه فروزنده محال است فیروزی‌ام از اختر فرخنده محال است

❈۱❈
تا دیدن آن ماه فروزنده محال است فیروزی‌ام از اختر فرخنده محال است
تا زلف پراکندهٔ او جمع نگردد جمعیت دل‌های پراکنده محال است
❈۲❈
تا از همه شیرین دهنان چشم نپوشی بوسیدن آن لعل شکرخنده محال است
مشکل که به دستم رسد آن لعل گهر بار بر دست گدا گوهر ارزنده محال است
❈۳❈
گر عشق من از پرده عیان شده عجبی نیست پوشیدن این آتش سوزنده محال است
من در همه احوال خوشم، تا تو نگویی کز بهر کسی شادی پاینده محال است
❈۴❈
گر خواجه مشفق بکشد یا که ببخشد الا روش بندگی از بنده محال است
بشنو که دم تیشه چه خوش گفت به فرهاد رفتن ز سر کوی وفا، زنده محال است
❈۵❈
کس در عقبش قوت رفتار ندارد همراهی آن سرو خرامنده محال است
آگاه نشد هیچکس از بازی گردون آگاهی از این گنبد گردنده محال است
❈۶❈
سرمایهٔ دریای گران‌مایه فروغی بی‌ابر کف خسرو بخشنده محال است
شه ناصردین آن که بر رای منیرش تابیدن خورشید درخشنده محال است

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۷۴

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها